سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 مرگ       7

خشت ها یا بلوک ها را از سمت پای میت می چیدند و پیش می آمدند و هم زمان به شخصی که این کار را می کرد ، گِل ( شل ) نیز می دادند تا خشت ها را شل بزند و درز های آن را برطرف کند . به قسمت سر میت که می رسیدند ، توقف می کردند . یکی از افراد که در امور مذهبی وارد بود ، وارد قبر می شد و او را تلقین می داد . ذکر تلقین در کتاب های مذهبی آمده است . برای این کار ، گوشه ی کفن را باز می کردند و شخص تلقین دهنده ، با چوب کوچکی که داشت ، به گوش میّت آرام آرام می زد و او را آگاه می کرد . تا آن جایی که من یادم می آید ، در بنار آب شیرین ، حاجی حقیقت فرزند ملاقلی این کار را می کرد . پس از او ، محمد انصاری از زیارت این کار را می کرد . اگر شخص تلقین دهنده برای رفتن داخل قبر و بیرون آمدن از آن ناتوان بود ، یک نفر به قبر می رفت و گوش میت را هشدار می داد و تلقین دهنده از بالای قبر ذکر ها را می خواند . امروزه در بنار ، حاج ابراهیم زمانی این کار را نیز انجام می دهد . پس از اتمام ذکرها ، خشت های آخر نیز چیده می شود و گل اندود می گردد .

 در بنار آب شیرین ، پیشوند برخی از افراد ، واژه ی  « ملا » بود که هنوز هم وقتی از کسی نام می برند ، کاربرد دارد مثل حاجی ملاقلی یعنی حاجی فرزند ملاقلی . اما حداقل نیم قرن است که به جر تعزیه خوانان ، در بنار به کسی ملا نگفته اند . با توجه به این نکته ، می توان حدس زد که هر کسی سواد مکتبی داشته ، یا به امور مذهبی بیش تر تسلط داشته ،  به او ملا می گفته اند . تعدادی از این افراد در بنار عبارتند از : ملا حیدر ، ملا علی ، ملا محمد ، ملا بریم ( ملا ابراهیم ) و ..... می توان حدس زد امور تلقین را نیز همین ملاها انجام می داده اند .  

نوبت به پر کردن قبر که می رسید ، از خاک سمت شرق گور که انبوه بود ، با بیل درون قبر می ریختند . هر کس که خسته می شد یا نمی خواست ادامه بدهد ، بیل را به زمین می انداخت تا دیگری آن را بردارد . هرگز کسی از دست دیگری ، بیل را نمی گیرد بلکه خودش آن را از زمین بر می دارد . این ریشه در باورهای اخلاقی بنار دارد که در جایی دیگر در باره ی آن نوشته ام . از نظر مردم بنار آب شیرین ، شرکت در هر مرحله از دفن میت ، ثواب دارد . به همین دلیل ، در قبال هیچ کاری ، مزدی پرداخت و دریافت نمی شود .  وقتی قبر از خاک پر می شد ، خاک های سمت غرب را منظم و صاف می کردند . خاک های اظافی شرق قبر را نیز اگر اضاف آمده بود ، به سمت غرب قبر منتقل می کردند . معتقد بودند که هر چه خاک بیشتر اضافه بیاید ، بهتر است . قبر که تمام شد ، یک نفر با دست هایش روی خاک های بالای قبر ، جوی نازکی به پهنا و به  عمق چهار انگشت به صورت لوزی می سازد و از دو عرض آن نیز جویی از وسط می گذراند به طوری که به دو نیم لوزی تقسیم می شود . آنگاه در آن آب نازکی ریخته می شود . دو قطعه خشت یا بلوک نیز بالای دو ضلع عرض قبر در شمال و جنوب طوری تعبیه می شود که بخشی از آن در خاک باشد . ارتفاع قبر از سطح زمین  باید طوری باشد که حتی چغول ( چکاوک – نوعی پرنده ) نتواند در سایه اش بنشیند .

حالا نوبت مردان است تا بیایند و بنشینند و برای او فاتحه بخوانند . هنگام خواندن فاتحه شخص  باید در حال توقف باشد   و نباید در حال  راه رفتن فاتحه خواند  .

هنگام فاتحه بر مزار میّت با انگشت یا سنگ ریزه اش به مزار می زنند تا میت متوجه بشود .

مردان که فاتحه خواندند ، نوبت به زنان می رسد تا گور را احاطه کرده و زاری سر بدهند .

اگر من شوم زین جهان فراخ

برادر به جای است با برز و شاخ

یکی دخمه ی خسروانی کنید

پس از رفتنم مهربانی کنید

سرم را به کافور و مشک و گلاب

تنم را بدان جای جاوید خواب

سپارید ما را و ساکن شوید

به یزدان دادار ایمن شوید

 شاهنامه فردوسی- جلد اول . ص 200      





تاریخ : سه شنبه 95/9/16 | 7:19 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.