سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حیوانات   12   -   وحشی   4

گراز 

گراز از حیواناتی است که بیشه و جنگل و آب را دوست دارد به همین دلیل ، به صورت گذرا  از اراضی خشک بنار عبور می کردند اما از چند دهه پیش که نخل کاری در بنار وسعت یافته ، گراز نیز بیشتر دیده شده . بیشترین ضرری که این جانور به کشاورزان وارد می کند ، تخریب خرماست . گراز از پنگ های خرما می خورد و جای پوزه ی آن روی پنگ به صورت لایه ای از گل می ماند و بخشی از محصول نیز روی زمین می ریزد . بنا بر اعتقادات مردم دشتستان ، محصول باقی مانده از هجوم گراز ، دور ریخته می شود . گراز به صورت جمعی حرکت می کند و هنگام حرکت نیز در حال دویدن است . اگر کسی در حاشیه ی مسیر عبور گراز باشد ، آن حیوان ، معمولا با او کاری ندارد ولی اگر کسی در مسیر او قرار بگیرد ، به احتمال زیاد ، به او حمله خواهد کرد . دو سوی دهان گراز دو دندان بلند به طول 20 سانتیمتر وجود دارد که 10 سانتیمتر آن بیرون است و گراز با آن عاج ها که به گویش بنارآب شیرین « بیق » نامیده می شود ، ضربه می زند به همین دلیل ، کسی که مورد هجوم گراز واقع می شود ، از آن طریق زخمی می شود . گراز به علت گردن کوتاهش ، قادر به چرخش گردن نیست و با تمام بدن می چرخد و همین امر به کسی که مورد هجوم آن واقع شده ، فرصت می دهد تا خود را از مقابل گراز کنار بکشد و خطر را دفع کند . بخشی از فرهنگ بنار نیز تحت تاثیر این جانور است . مثلا اگر کسی دندان بلندی داشته باشد ، به طنز به آن بیق می گویند یا اگر کسی نتواند گردنش را بچرخاند ، می گویند مثل گراز است . همچنین یکی از دشنام هایی که به دنبال برخی از مردگان می فرستند این است که : امیدوارم گراز بچرنی ( بچرانی ) . برای بیان میزان خسارتی که گراز به محصولات کشاورزی می زند ، داستانی از شاهنامه ی فردوسی نقل می شود . در شاهنامه فردوسی می خوانیم که  ساکنان شهر ارمان از خسرو دادخواهی می کنند و می گویند :

سر مرز توران در شهر ماست

به یک روی از ایشان به ما بر بلاست

سوی شهر ایران یکی بیشه بود

که ما را از آن بیشه اندیشه بود

چه مایه بدو اندرون کشت و کار

درخت بر آور همه میوه دار

چراگاه ما بود و بنیاد ما

ابا شاه ایران بده داد ما

  گراز آمد اکنون فزون از شمار

گرفت آن همه بیشه و جویبار

به دندان چو پیلان به تن همچو کوه

شده شهر ارمان ازیشان ستوه

همان چارپای و همان کشتمند

چه مایه از ایشان به ما بر گزند

درختان که کشته نداریم یاد

به دندان به دو نیمه کردند شاد

نیامد به دندانشان سنگ سخت

مگرمان به یک بار برگشت بخت

شاهنامه فردوسی . جلد سوم . صفحه ی 148      





تاریخ : جمعه 95/5/29 | 8:49 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.