سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازی های محلی         7 

چش گرکو (قایم باشک ) 1

این بازی در ایام تابستان ودر شب انجام می شد . تعداد افراد برای این بازی می توانست از سه نفر شروع وتا بیش از ده نفر هم باشد . آن ها قبل از شروع بازی ، مکانی را به صورت توافقی به عنوان « گانه » انتخاب می کردند .

 در این بازی از بین بازیکنان به قید قرعه (شمارش از ده تا صد 2؛چو تس 3؛گل کمودس )4 یکی انتخاب می شد که اصطلاحاً می گفتند : چش اونه 5و می بایست چشم می گرفت (در محل « گانه » چشمان خود را با دست می پوشاند به طوریکه اطراف را نبیند) وبقیه بازی کنان در زوایا ونقاطی که یافتنش مشکل باشد ، خود را قایم می کردند . پس از قایم شدن ، سایرین با علامتی که از قبل معین کرده بودند ، فردی را که چشم گرفته بود خبردار می کردند 6و او باید در پی یافتن قایم شدگان به جستجو می پرداخت و هرکس را که پیدا می کرد سعی می کرد با زدن دست برروی سرش اصطلاحاً او را «گچ » کند  که در این صورت ، شخص گچ شده باید چش می گرفت ومجددا بقیه افراد قایم می شدند اما اگر فرد یافته شده قبل گچ شدن می توانست فرار کرده و خود را به گانه برساند ، نفر قبل مجددا می بایست به جستجوی نفرات دیگر بپردازد وتا زمانی که یکی از افراد را گچ نمی کرد ، همچنان باید چش می گرفت .  در این بازی برد وباخت عملا وجود نداشت وبیشتر تحرک ونشاط وهیجان بازی مد نظر بود  .

____________

پاورقی  به وسیله ی بنارانه اضافه شده و اگر در جایی توضیحات رسا ، کامل ، اخلاقی  یا صحیح نیست ، مسئولیت آن به عهده ی  بنارانه است نه نویسنده ی بازی ها .

1- چش گرکو ( چیش گرکو – chesh – gereku ) درواقع چشم گیرکو ، نوعی بازی که گرفتن چشم در آن ، رکن اصلی بازی است .

2- برای انتخاب از این روش ، افراد به صورت دایره ای کنار هم می ایستادند و یک نفر درحالی که به ترتیب ، اعداد 10 / 20 /30 تا 100 را می گفت ، با هر عدد ، به یک نفر اشاره و عدد مربوط به او را ذکر می کرد ، تا به عدد 100 می رسید . شخصی که این عدد به او می رسید ، انتخاب می شد . گاه پیش می آمد که برای افراد باقی مانده نیز این شمارش تکرار می گشت تا شخص مورد نظر تنها فرد باقی مانده ای باشد که عدد 100 نصیب او نشده است .

3- چو ( چوب ) تس ،  نیز بدین گونه است که به تعداد افرادی که در بازی شرکت دارند ، تراشه های ریز چوب حدود 10 سانتیمتری ، انتخاب کرده و یک دست را از خاک ، پر می کنند و چوب ها را در آن می نشانند اما ، سر یکی از چوب ها را قبلا و به دوراز چشم دیگران با آب دهان تر می کنند . آنگاه جلوی افراد می گیرند . هرکس موظف است یک چوب را بردارد . اگر کسی به صورت شانسی ، چوب خیس شده را بردارد ، به عنوان فرد مورد نظر و انتخاب شده شناخته می شود . چوب خیس شده نیز به واسطه ی رطوبت ، مقداری خاک به آن چسبیده و با بقیه ی چوب ها فرق می کند . کشیدن آن چوب از میان چوب ها را بدشانسی می دانند به گونه ای که به صورت ضرب المثل هو در دشتستان رایج شده که در جای خود به آن اشاره خواهد شد .

4- بازی گل کمو (کدام ) دست نیز چنین است که یک نفر ، سنگ ریزه یا چیزی دیگر در یک دست قرار می دهد و آنگاه هر دو دستش را به حالتی یکسان در مقابل جمع قرار می دهد تا آنان دست پر او را تشخیص بدهند . کسانی که تشخیص می دهند برنده و کسانی که اشتباه می کنند بازنده اند . اگر تعداد بازنده ها بیش از یک نفر باشد ، این کار برای آنان تکرار می شود تا یک نفر در نهایت مشخص شود .

5- چشم اوست . نوبت اوست که چشمش را بپوشاند تا دیگران پنهان شوند

6- این علامت ممکن است با پرتاب سنگی به نزدیکی شخصی که در گانده منتظر است باشد یا این که کسی خیلی سریع می گفت : بیو ( بیا ) و ...





تاریخ : یکشنبه 94/4/7 | 7:33 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.